ما هنوز در هنوزیم...
کم کم دارم نسبت به این اعتقاد مامان که از نظرم خرافات محض بود، باور پیدا می کنم. همین گزاره ی "چشم خورن" ! حس می کنم ما یکی از آن چشم های بزرگش را خوردیم! دقیقا مثل هر 8 کاکتوس نازنینم که دارند می پلاسند، بی حال شدیم! و بی شک برمی گردیم به همان روزهای اول و همه ی چشم خوردن ها را بی اثر می کنیم! پ.ن: اونی که باید بفهمه می فهمه.
نوشته شده در یکشنبه 90/10/25ساعت
10:7 صبح به قلم سارا بانو نظرات ( ) |
کد قالب جدید قالب های پیچک |